شعله های عشق 𝒑𝟐
سلام امید وارم خوشتون بیاد حمایت یادتون نره ❤😘
دیدم پسره در دستشویی را باز کرد و منم یه جیقی زدم که کل دنیا فهمیدن
مکالمه ادرین و مرینت
مرینت: اهای پسره بیشعور چرا بدون در زدن وارد میشی
ادرین : خوب درو قفل میکردی احمق جان
مرینت : مقصر هستی هنوز حرف میزنی برو گم شو
ادرین : اوفف باشه ببخشید
مرینت: احمق
از زبون مرینت
همون موقع الیا اومد و گفت چیشده مری جونم و گفتم این پسره بیشعور بدون در زدن وارد دستشویی شد الیا گفت چی چقدر زیبا الان دیگه حتما عاشقت شده 🤣گفتم ببین یه جوری میزنمت که بمیری الیا گفت باشه بیا بریم
بعد از تموم شدن مدرسه
مرینت :بای الیا جونم
الیا : بای مری
رسیدم خونه در کیفمو باز کردم دیدم تبلتم نیست اوف حالا چیکار کنم ای خدا همون موقع صدای لوکا اومد
لوکا : مری ابجی خرم
مرینت : یه بار دیگه بگی خر خفت میکنم
لوکا : باشه بابا بیا پایین یه پسر اومده میگه تبلتت دستشه
مرینت: باشه
رفتم پایین دیدم ادرین پشت در هست گفتم لوکا اون پسره بهم تجاوز کرده
لوکا : چی الان میرم یجوری میزنمش
مرینت: باشه منم الان تخمه میارم دعوا رو تماشا کنم😛
لوکا : دخترتو واقعا خری
مرینت :برو دیگه
یجوری لوکا اونو زد البته اونم میزدا اما میگفت مگه من چیکار کردم لو کا هم میگفت تو یه متجاوزی همون موقع ادرین از حال رفت نمیدونم چرا ولی انگار یه بیماری داره به لوکا گفتم بسه الان میمیره لوکا هم اونو بقل کرد و بردش .....
پایان امیدوارم خوشتون امده باشه 😘