تصویر هدر بخش پست‌ها

freedom web

عشق خونی p9 ❤️

عشق خونی p9 ❤️

| 🥺🫀niyaa

سلیومممم بفرمایید ادامه :

بگم.... 

همه با تعجب به من نگاه می کردن

_همه ی زندگی لایلا دروغه حتی موهاش هم کلاه گیسه! (من توی ی قسمت از میراکلس دیدم موهاش کلاه گیسه) 

کلاه گیس شو کشیدم و روی زمین کشیدمش

......... بعد از نیم ساعت........ 

موهاشو ول کردمو گفتم:یا همین الان گورتو گم می کنی یا همین جا خاک ت می کنم؟ 

لایلاهم کلاه گیسشو سرش کرد و با بابای... بیببب بیبببب ش و کلارا رفتن. 

مایک: مرینت من بساتت رو با خودم اوردم. میرم برات بیارم. 

-اره بیار دستت درد نکنه

بعد از اینکه مایک برام اورد، گیتار الکتریکی م و بند و بساتمو وصل کردم و باندمو روشن کردمو یکی از اهنگ های شیطان پرست هارو زدم. (مرینت شیطان پرسته) همه برام دست زدن. گیتارمو گذاشتم جای مخصوص ش(نمی دونم اسمش چیه)..... 

میکروفنم رو برداشتم. باصدای قشنگم شروع کردم به خوندن اهنگ.. (اسم آهنگ ش the ghost 👻 هست حتما برید تا اخر گوش کنید) چراغارو خاموش کردن و ی نور روی من انداختن..... بعد از تموم شدن اهنگ دوباره برام دست زدن بند وبساتمو جمع کردم. رفتم پیش اکیپ مون که جدیدا ادرین هم بهمون اضافه شده...... داشتیم درباره ی استعداد هامون حرف میزدیم که رز گریه کنان وارد دانشگاه شد و پرید تو بغل من. منم بغلش کردم. رز از تو بغلم بیرون اومد و نشست رو زمین و زانو هاشو بغل کرد. 

هرکی ی سوال ازش پرسید... مریض شدی؟...... کسی چیزیش شده؟.... اتفاقی افتاده؟... 

اما رز به هیچ کدومشون جواب ندادمنم داد زدم:_عه ساکت شید نمی تونم بشنوم چی میگه همه ساکت شدن.... 

ادرین..... 

همه داشتن رز سوال میپرسیدن که مرینت داد زد ساکت شید! همه ساکت شدن و مرینت سریع به سمت راه پله پارکینگ رفت... 

طولی نکشید که مرینت با ی شات گان برگشت و داشت تیر های اصلحه رو جا می نداخت. به سمت فیلیکس نشون گیری کرد خواست بزنه که مایک از دستش گرفت و گفت :عه مرینت این چه کاری ه؟ هر مشکلی هست این راه حل ش نیست متوجه شدم که مرینت لباس هاشو عوض کرده بود!ی شلوار لی زغالی پوشیده بود با ی کت چرمی مشکی و دکمه هاشم بسته بود،پوتین های مشکی هم پوشیده بود (از اونایی که به سربازا میدن بپوشن) ........ 

مرینت...... 

بعد از اینکه شنیدم چه اتفاقی برای رز افتاده رفتم پارکینگ لباسامو عوض کردمو با شات گان خواستم فیلیکس رو بزنم که مایک بهم گفت این راه حل ش نیست! همه داشتن به ما نگاه می کردن اما من اهمیتی بهشون ندادم و گفتم _اره این راه حلش نیست

بعد با قدم های سریع به سمت فیلیس رفتم. همه از جلوی راه رفتن کنار و راهو برام باز کردن. انقدر عصبانی م که مطمئنم الان چشام سبز روشن روشن شده. به فیلیکس رسیدم و با پا محکم زدم اونجاش و گفتم:

_خودم خونتو میریزم کثافت میدونم چه غلطی کردی! مادرتو به عذات مینشونم

فیلی:نمی تونی! من 50 تا از کله گنده هارو استخدام کردم ازم دفاع کنن 

بعد سوت زدو 50نفر اومدن...موهامو گوجه ای بستمو دکمه های کت چرمی مو باز کردم. ی کراب مشکی استین دار پوشیده بودم که روش نوشته بود ف*ک یو... همشونو ضربه فنی کردم. هر یک نفرو ی جا شو شکوندم دست، پا، دنده، کمر، استخون.... اخرین نفر هم زدم ناکار کردم. دستامو بهم زدم، کتم و صاف کردم و پامو گذاشتم رو کمر کسی که جلوی پام بودو یارو هم مثل دخترا داد زد.

_خب حالا نوبت توعه من امروز می خوام تمام عصبانیتم و سر تو خالی کنم... 

داشتم فیلیکسو خفه می کردم که ادیرن و دارو دسته اش اومدن جلومو گرفتم و نذاشتن بکشمش. 

بعد از مثل سگ زدن فیلیکس..... 

فیلیکسو بردن بیمارستان.... 

منم داشتم دستامو تو روشویی دانشگاه که توی حیاط دانشگاه بود میشستم. خیلی جالبه لباسام یا صورتم خونی نشد اما دستام خونی شد! همش بخاطر فیلی عه! انقدر زدمش که علاوه بر دهانشو بینی ش از گوشش هم خون اومد و دستای من نمی دونم چجوری خونی شد. گوشیم زنگ خورد چون دستام خیس بود گفتم الیا برام جواب بده و بزنه رو بلند گو خودمم رفتم حوله از بوفه بگیرم که فاصله زیادی با ما نداشت..... 

پایان

هردو بالای 20