عشق خونی p11 ❤️
سلام سلام بیکار بودم اومدم پارت بدم.... ولی از لایک ها و کامنت ها راضی نبودم! اگه از داستانم خوشتون نمی یاد منم وقت تزارم بنویسم!!؟؟
بفرمایید ادامه :
_اوکی حالا چرا تو تاریکی نشستین؟
الی:کلید لامپ ها کجاس؟
دست زدم و همه ی لامپا روشن شد
زو:راستی بچه ها ما که فردا می خوایم بریم المان لباس جمع نکردیم که!
جولی:اره راست میگه!!
_نگران نباشید میریم از المان لباس و چمدون می خریم
الی:خب فردا چی بپوشیم؟
رز:ما فازمون چی بود ساعت 5 بعد از ظهر می خواستیم پیتزا سفارش بدیم؟
همه باهم:نمی دونم!؟
_جهنم الضرر پاشید بریم بیرون لباس و چمدون بخریم!
بعد خودم رفتم ی شلوار لی تنگ ابی اسمونی پوشیدم با ی نیم تنه طوسی ی سویشرت سفید هم روش با کتونی مشکی ال استار هام...
چون پاساژ ها نزدیک خونم بود تصمیم گرفتیم پیاده بریم... من دو تا بسته چدون کامل(نمی دونم چی بهش میگن چمدون هایی که از سایز کوچیکه تا بزرگ) ی مشکی ی سفید مایک هم مشکی خرید الیا قرمز رز صورتی کلویی زرد جولیکا بنفش برای خودش خرید ابی هم برای لوکا داوش انگلش انگل هم اسم خوبیه ها ولی باید ی اسمی پیدا کنم که به موهای ابیش اشاره کنه(تو کامنتا بهم اسم مورد نظرتون رو بگین من که میگم مرتیکه ی ابی)....
خلاصه رفتیم تو بیشتر مغازه ها ولی من از چیزی خوشم نیومد ولی مایک و بقیه حسابی خرید کردن(عکس مایک و بقیه رو میزارم)......
جولی:مری بیا بریم تو اون مغازه دارک ه
_اره بیا بریم
موقع خرید
_خب من ی دست کت شلوار سفید گرفتم (ی مشکی ش رو داشتم) ی جفت کفش پاشنه بلند سفید ساده ی جفت هم با طرح طلایی چندتا شلوار ی بوت سفید ی بوت مشکی ی کت چرمی به اسرار جولیکا چندتا ست خونگی هم خریدم.
جولی:جنس لباساش خیلی خوب بود من شماره دختر رو گرفتم بیام خرید کنم
_چه خوب شد همه چی رو ست خریدیم نه؟
جولی:من همیشه دوست داشتم ی نفرو داشته باشم که مثل خودم تیپ بزنه با هم بریم خرید لباس های ست بخریم
_منم همینطور بعد زدیم زیر خنده میگم جولیکا؟
جولی:ها؟
_خریدامون خیلی شد بگیم جان سِل بیاد؟(راننده شه و ختمتکارش هم هست)
جولی:اره بگو بیاد کمک مون
_الو جان سِل....... ورورورورور......
به همراه جان سِل برگشتیم پیش بچه ها....
الی:مری جونممممم
_ها چیه؟ باز چی تو سرتونه؟
زویی:هیچی ما فکر کردیم که ی کاری کنیم تو حال و هوات عوض شه
_خب می خواید چی کار کنید؟
رز:می خوایم موهات رو رنگ کنیم
_با داد:چییییی؟
مایک: لطفا قبول کن بخاطر من!!!
_هوفففف از این کارت متنفرم نقطه ضعف منو می دونی!!(نقطه ضعف ش مایک ه)
رز:بریم منم می خوام موهامو رنگ کنم
الی:فقط ی چیزی هست
_باز چیه؟
الی:هر رنگی که ما میگیم باید بزاری ارایشگر بزاره رو موهات
_چشش باشه
بعد از دو ساعت در ارایشگاه
رز:چقدر موهام قشنگ شده(عکس شو میزارم)
مایک:مری موهات هم رنگ زویی شده!!
زویی:اره خیلی بهش میاد
_موهام موهای مشکی م طلایی شده!؟وای قلبم (این از روی تعجب ه ها نه عشق!)
جولی:این رنگ به چشمات خیلی میاد
_ دیگه میتونم چیکارش کنم کار شماس دیگه بریم ی چیزی بخوریم من دارم ضعف می کنم
زویی:بریم پیتزا بخوریم به حساب من!
همه با هم :بریم!
بعد از خوردن پیتزا.. و رفتن به خانه....
وسیله هامو چیدم و رفتم پیش مشکی
انگار مشکی هم از رنگ موهام تعجب کرده بود! از چشاش معلوم بود!
_ اره میدونم خیلی عجیبه موهام خیلی زشت شده
مشکی:هاب پارس کرد
توی اینه خودمو نگاه کردم اونقدر ها هم بد نیست خیلی قشنگ شدم به رنگ چشام میاد
ساعت مچی (اپل ه ها) م رو ساعت گذاشتم و خابیدم امشب نمی خوام گریه کنم.
مایک:
تو این فکر بودم که مرینت داره گریه می کنه یانه؟ راستش دوست ندارم مرینت ازم فاصله بگیره! عادت کردم که همیشه کنارم باشه! امیدوارم با خودم برگرده المان اگه مرینت نیومد المان من میام پاریس!
فردا صبح.....
پایان
لایک 3
کامنت 10