پادشاه نقابدر
سلامـــــ خوبید/ 😈 نه فقط تو خوبی / 😑😑یک لحظه ببخشید بیا بیا کارید ندارم بیا / 😈 مامانی خداحافظ
ادرین
با تمام ذوقی که داشتم امد خونه (خونه بچیزی که تو میگی خونه ما میگیم کاخ کاخ پدرسگ / 😈 اع اع زشت خواهرم زشت خجالت بکش / باز که تو امدی / 😈 بای بای ما رفتیم بای بای ما رقتیم ) خودمون انداختم رو تخت و داشتم به فرشتم فکر می کردم (🤢🤢🤮🤮🤮🤧)
مرینت
با صدای الارم پدرسگ بیدار شدم (😈 اینا امروز همه رو پدرسگ میبینند یا من فکر می کنم؟) ی ابی به دست و سرتم زدم ساعت ۷ شب بود رفتم از اتاقم بیرون که ی چیزی درست کنم کوفت کنم که با صدای زنگ گوشیم دوباره شیرج زدم رو تخت (کیا اینو درک می کنند مثلا مامانم صدام می کنه تا میرم ببینم چی میگه صدا گوشیم در میاد ) شماره ناشناس بود برداشتم (از این به بعد مرینت اینه = م و ادرین =اد)
م : الو
اد : سلام یر زیبای من
دینگ (قطع کرد)
ادرین
دلمو شکستی راحت شاید یروزی دلت واسم تنگ بش نامرد اونم اهم اهم
مرینت که دوباره گوشیم زنگ خورد
یک ساعت بعد
این پدرسگگگگگگ ول کن نیست ساعت داره زنگ می زنه بر نمی دارم اخه شارژت تموم نشد 🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬 درین درینگ درینگ درینگ دررررینگ (اهنگ گوشیش)
م : الو پسر بیشعور بیببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب (هی روزگار)
ناشناس : سلام زیبای خفته ی من (الالا)
اتمام تمام 😈 نه که وجودش پر کرم الان تموم کرد / 🔪🔪 چیزی گفتی /😈 نه / بیا من کارت دارم بیا / بای بای میگ میگ🏃🏃🏃