💮زندگی نامه مرینت پارت دوم💮
| 군대
سیلوم👋🏻
بفرمائید ادامه مطلب👇🏼
که یهو ناتالی جلوم سبز شد.
میدونستم از طرف بابام اومده.
ن.آدرین تو نباید این کار رو کنی.
قوانین زو یادت میاد؟
آ.اونا رو بی خیال.
این کاریه که خودم میخوام.
بعد دویدم به سمت مدرسه که دیدم.....
عه دوباره جای حساس تموم شد😅
تا رمان بعدی بای👋🏻