💮زندگی نامه مرینت پارت چهارم💮
| 군대
سیلوم👋🏻
داش گلتون اومد🤣
بفرمائید ادامه مطلب👇🏼
م.حالتون خوبه😨
پ.بله خانوم جوان.
م.پس خداحافظ👋🏻
آدرین#واقعا دختر شجاعی بود.
وای خدا یادم رفت ناتالی دنبالمه😖
با تمام وجودم دویدم سمت مدرسه.
خدا رو شکر ناتالی دیگه دنبالم نیست.
کلویی دوید سمتم.
ک.[با داد]وایی آدرین تو اومدی.
همه بچهها.وایی آدرین همون مدل معروف👕
مرینت#بعد اون اتفاق رفتم سمت مدرسه.
وایی حیاط مدرسه چقدر شلوغ بود🚶🏻♂️🚶🏻♀️
رفتم سمت کلاسم📝
آدرین#بعد از این که از دست بچه های مدرسه در رفتم کلویی منو برد توی کلاس.صبر کن.چی اون.......
عه جای حساس تموم شد😅
تا رمان بعدی بای👋🏻