تصویر هدر بخش پست‌ها

freedom web

پادشاه نقابدار رمز :۱۲۳۴

پادشاه نقابدار رمز :۱۲۳۴

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

هی بی کار بودم گفتم پارت بدم 

ادرین 

سزیع روش خیمه زدم . مرینت هم با اون چشم های دریایش نگام می کرد (😈: من امده ام وای وای من امدهم/ مرینت : از همون راهی که امدی برگرد / هوی شما دو تا دوباره شروع نکنید )

دستمو (اووووووووووووو) بردم سمت لباس مرینت و لباسشو بالا زدم (😈: بالا بالا بالانیوفتی از اون بالا بالا کوبتر نرو بالا بالا). و با بدن سفید مرینت مواجه شدم 

ادرین : الالا چه بدن سفیدی 

مرینتم زیر چشمی برام ناز کرد لبمو (😈: لحظه ای که هم منتظرش بودید) به دل مرینت نزدیک کردم ووووووووووو. (😈: وقتی نویسنده می خواهد کرم بریزد)

زبونمو در اوردم و دل مرینت رو لیس زدم 👅که صدای اه و نالش در اومد چه صدای قشنگی بود (😶😐😑 حرفی ندارم ) دستمو گذاشتم رو کاصش و 

ادرین : بازم از اون صدا برام بساز پرنسس من 

و مالیدمش که صداش بلند شد واییییییی بند جلوی سوتین مرینت رو باز کردم و سینه ها یه بزارگش افتاد بیرون یکیش رو با دستم گرفتم یکیش رو با لبام سینه ی مرینت رو گاز گرفتم و  اون یکی رو میمالیدم اففففففففففف

اونقدر با سینه هاش بازی کردم که سینش زخم شد 

مرینت 

اه اه اه اییییییییی انقدر خشن سینه هام رو می خورد که سینم زخم شد ادرین بهم نگاه کرد یک دستمال از جیفش در اورد و خون روی سینم رو پاک. کرد و رفت سراغ شلوالم دکمه ی شلوالم رو باز کرد و شرتم رو کشید پایین و با زبونش داشت اه اه ایییییییییی 👅 لیسم می زد ای ای خیلی داشت حال می داد واییییییییییی خدا کاشکی زمان نمی گذشت امد بالا و با اههه دو تا انگشتش کاصم رو میمالید بهم خیره شده بود ارم لبش رو به لبم نزدیک کرد و ازم لب گرفت دستش رو از رو کاصم برداشت با دو تا دستاش دلم رو گرفت لبشو رو از رو لبم برداشت همین جور داشتم اهههههههه هن هن هن هن (داره نفس می کشه)

ادرین : لذت بردی عزیزم 

مرینت : اففففففففففف 

ادرین : بقیش واسه ی وقت دیگه اینجا نمیشه درست خوش گذروند میفهمی که 

مرینت : نمی خوام 

ادرین : 😈👅

ادرین 

زیپ شلوالم رو کشدم پایین و دکمش رو باز کردم و به مرینت گفتم

ادرین :برو عقب 

مرینت بلندشود رفت عقب شلوارش و شرتش رو در اورد و لباسشم و سوتینش رو پرت کرد رو صندلی راننده و خودشو جلو من تکون داد منم لباسامو در اوردم و رفتم عقب نشستم که کیریمم صاف موند مرینت امد نشست روم منم کیریمم رو کردم تو ک.و.ن.ش و شروع کردم تلمبه زدن  انقدر زدم که ابم تو مرینت خالی شد 

مرینت 

ادرین داشت تلمبه می زدم منم ناله  می کردم و خودمو به اونم بدن ورزشکاریش میمالیدم که یک دفع ادرین ابش رو خالی کرد توم 

اهههههههههههههههههه 

و تو بغل ادرین بی جون افتادم ادرینم بدنم رو ناز می کرد 

ادرین : بخشید عزیزم 

و من از بغلش بیرون اورد و لباسامو برم کرد و کیریمش رو پاک کردو لباسای خودشم رو بر کرد منو گذاشت صندلی جلو و خودشم فرومون نشست و راه افتادیم رسیدیم دیدیم پسر را بیرون هستن دخترا تو ماشین اینا از نبود ما سو استفاده کردن