پادشاه نقابدار
سلاممممم چطورید هی تو پارت قبل سوتی دادم هیچکس نفهمید 🥺🥺(بلند شدم دیدم ساعت ۸ شب بعد نوشتم رفتم صبحونه درست کنم)🤦🤦🤦با کوکم جنگ کردم سر این موضوع هییی 😑 الان قهر 🤦😒
مرینت
داشتیم با ادرین از حرف های خاک برسری زدیم (چه می نازه الان رو مبلن مرینت رو پا ادرینه)
مرینت : ای شیطون
ادرین :😈
مرینت : ولی خدای چرا گذاشتم بهم تجاوز کنی
ادرین : امممم شاید چون دوستم داری 😉
مرینت : 😒
ادرین : ولی خودمونیما عجبه بدنی داری 🤤🤤👅💜
مرینت : مرگگگ
ادرین : 👅🤤
مرینت : خیلی می خوای
ادرین : افففف اره ولی فردا دانشگاه داریم باید بتونی راه بری
مرینت :🤤
ادرین : چیههه شیطون
مرینت : خیلی بدن سکسی داشتیاا
ادرین : ( ارم لبش رو به گوش مرینت نزدیک می کنه ) واس تو
مرینت :🤤👅🤗 بیا اینجا ببینم
سر ادرین رو به سمت سینم هدایت کردم اونم سرش رو فرو کرد تو سینه هام و سرش رو تکون می داد 🤤 که یک دفع بغلم کرد و داشت میرفت تو اتاق
مرینت : چیکار می کنیی 😆 ایی
ادرین : هیسسسس فردا کلاس داریم بریم بخوابیم
مرینت : ادرینننن ارومم 😝😝😁
ادرین :😆
ادرین
مرینت رو گذاشتم رو تخت و کنارش دراز کشیدم و محکم بغلش کردم
صبح بلندشدم دیدم از حموم داره صدا میاد فهمیدم مرینت حموم (👏👏👏بریکلا اصلا اففف نابغ این فکرارو از کجات در میاریی) رفتم لباس پوشیدم (اگه یادتون باشه ادرین از اون وقتی که لباسشو در اورده بر نکرده) و رفتم کیف خودم و مرینت رو اماده کردم و داشتم صبحونه درست می کردم که دوتا دست ناز از پشت منو گرفت برگشتم و به صورت فرشتم نگاه کردم موهاش هنوز خیس بود (مگه به صورتش نگاه نکردی ) سرشو بوسیدم و باهم صبحونه خوردیم مرینت رفت اماده شه منم که اماده بودم یه لباس سفید با شلوار مشکی و یه کت مشکی چون اوایل پاییز بود که مرینت امد پایین یه کراپ ابی با یه شلوارلی سفید کفش ابی که بالاش مخمل سفید با یه کیف ابی پرید بغلم منم سرش رو بوسیدم و سوار ماشین شدیم و به سوی دانشگاه
مرینت
رسیدم دانشگاه هم نگاها رومون بود خوب ادرین پلدار ترین پسر جهان و کلی دختر براش میمردن رفتم پیش دخترا ادرینم رفت پیش پسر نشسته بودیم حرف می زدیم که ۳ عدد بزززززز (سارا خودم ساختم یک ادم مغرر و دختر شهدار هست خواهر کلویی کاگامی لایلا)
سارا : هن میگم سلام اسم من سارا
مرینت : مرینت هستم
سارا : نمی دونستم ادری ژون خواهر داره خیلی شبیهش هستی
بغل پسرا
نینو : ادرین الان جنگ میشه بیا بریم
ادرین : چیزی شده
مرینت میپره وسط حرف ادرین : اولا اسم دوست پسرم رو درست بگو ادرین اقای ادرین نه چرا انقدر خودی اقای اگرست اصلا اسمش رو نگو دوما اره خیلیا گفتن به هم میایم و بعد حلقش رو به سارا نشون داد
مرینت : عشقممم بستنی مخوام
ادرین لپ مرینت رو می بوس
ادرین : بیا بریم واست بخرم
دخترا هم می پرن بغل پسرا منم مخوامممم
پسرا : چشم
مرینت : ی لحظه سرا اسم کاملم مرینت اگرست
ادرین ی لبخند دختر کشی میزنه و باهم میرن بستنی بخرند
---------------------------------------------------------------------
۱۰ لایک و کامنت
باییییی
من برم این کوک رو بیارم واسه پارت بعد