تصویر هدر بخش پست‌ها

freedom web

دردسر های عاشقانه P2

دردسر های عاشقانه P2

| 𝒜ℳℐℛ𝒳𝒯𝒪𝒪

Hello! سلام بروبچ چ خبر؟ درسته با اینکه انتظار کمی داشتم لایک 4 تا بود ولی مرسی بابت کامنت لایک و بزارید هم و بابت پارت قبلی هم ک کم بود معذرت و خب ی سورپرایز دازم براتون کا پارت بعدیه و خیلی منتظرتون نذارم و مطمئن باشید ک پست بعدی غوغا میکنه«خاننده: چاخان و چاخان لایک نمیدم تا بسوزی😂» و زیاد ور زدم بریم سراغ داستان: 

❤FINISH PART 2❤

💀

پادشاه نقابدار

پادشاه نقابدار

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

مرینت دوپن چنگ

سن : ۲۲

استعداد : گیتار ، طراحی

رنگ : صورتی آبی سفید 

اخلاق : مهربون ، قوی ، جذاب 

دو برادر 

ادرین اگرست

سن : ۲۳

استعداد: پیانو، طراحی 

رنگ : سفید ، سبز ، ابی 

اخلاق : خشن ، جذاب ، بی احساس وقتی مرینت نیست 

و پسر پادشاه مد خوب الان میفهمیم که ادرین پسر پادشاه نیست پسر پادشاه مد 

میران دوپن چنگ 

داداش مرینت 

سن : ۲۴

استعداد : خوانند و گیتار 

مارتین دوپن چنگ 

سن : ۲۳

استعداد : مد و طراحی و با شرکت ادرین اینا قرارداد داره گیتار 

بقیه هم مهم نیست 

 

 

پادشاه نقابدار رمز :۱۲۳۴

پادشاه نقابدار رمز :۱۲۳۴

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

هی بی کار بودم گفتم پارت بدم 

ادرین 

سزیع روش خیمه زدم . مرینت هم با اون چشم های دریایش نگام می کرد (😈: من امده ام وای وای من امدهم/ مرینت : از همون راهی که امدی برگرد / هوی شما دو تا دوباره شروع نکنید )

دستمو (اووووووووووووو) بردم سمت لباس مرینت و لباسشو بالا زدم (😈: بالا بالا بالانیوفتی از اون بالا بالا کوبتر نرو بالا بالا). و با بدن سفید مرینت مواجه شدم 

ادرین : الالا چه بدن سفیدی 

مرینتم زیر چشمی برام ناز کرد لبمو (😈: لحظه ای که هم منتظرش بودید) به دل مرینت نزدیک کردم ووووووووووو. (😈: وقتی نویسنده می خواهد کرم بریزد)

زبونمو در اوردم و دل مرینت رو لیس زدم 👅که صدای اه و نالش در اومد چه صدای قشنگی بود (😶😐😑 حرفی ندارم ) دستمو گذاشتم رو کاصش و 

ادرین : بازم از اون صدا برام بساز پرنسس من 

و مالیدمش که صداش بلند شد واییییییی بند جلوی سوتین مرینت رو باز کردم و سینه ها یه بزارگش افتاد بیرون یکیش رو با دستم گرفتم یکیش رو با لبام سینه ی مرینت رو گاز گرفتم و  اون یکی رو میمالیدم اففففففففففف

اونقدر با سینه هاش بازی کردم که سینش زخم شد 

مرینت 

اه اه اه اییییییییی انقدر خشن سینه هام رو می خورد که سینم زخم شد ادرین بهم نگاه کرد یک دستمال از جیفش در اورد و خون روی سینم رو پاک. کرد و رفت سراغ شلوالم دکمه ی شلوالم رو باز کرد و شرتم رو کشید پایین و با زبونش داشت اه اه ایییییییییی 👅 لیسم می زد ای ای خیلی داشت حال می داد واییییییییییی خدا کاشکی زمان نمی گذشت امد بالا و با اههه دو تا انگشتش کاصم رو میمالید بهم خیره شده بود ارم لبش رو به لبم نزدیک کرد و ازم لب گرفت دستش رو از رو کاصم برداشت با دو تا دستاش دلم رو گرفت لبشو رو از رو لبم برداشت همین جور داشتم اهههههههه هن هن هن هن (داره نفس می کشه)

ادرین : لذت بردی عزیزم 

مرینت : اففففففففففف 

ادرین : بقیش واسه ی وقت دیگه اینجا نمیشه درست خوش گذروند میفهمی که 

مرینت : نمی خوام 

ادرین : 😈👅

ادرین 

زیپ شلوالم رو کشدم پایین و دکمش رو باز کردم و به مرینت گفتم

ادرین :برو عقب 

مرینت بلندشود رفت عقب شلوارش و شرتش رو در اورد و لباسشم و سوتینش رو پرت کرد رو صندلی راننده و خودشو جلو من تکون داد منم لباسامو در اوردم و رفتم عقب نشستم که کیریمم صاف موند مرینت امد نشست روم منم کیریمم رو کردم تو ک.و.ن.ش و شروع کردم تلمبه زدن  انقدر زدم که ابم تو مرینت خالی شد 

مرینت 

ادرین داشت تلمبه می زدم منم ناله  می کردم و خودمو به اونم بدن ورزشکاریش میمالیدم که یک دفع ادرین ابش رو خالی کرد توم 

اهههههههههههههههههه 

و تو بغل ادرین بی جون افتادم ادرینم بدنم رو ناز می کرد 

ادرین : بخشید عزیزم 

و من از بغلش بیرون اورد و لباسامو برم کرد و کیریمش رو پاک کردو لباسای خودشم رو بر کرد منو گذاشت صندلی جلو و خودشم فرومون نشست و راه افتادیم رسیدیم دیدیم پسر را بیرون هستن دخترا تو ماشین اینا از نبود ما سو استفاده کردن 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پادشاه نقابدر

پادشاه نقابدر

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

😊😊

پسر پا تلف من ‍: اع میران بچم که ارام خوبی عشقم 

ادرین 

خون جلو چشمام رو گرفت جوری که لوکا و نینو از تزس پریدن بغل دخترا 

مرینت : واییییییییس داداشی جونم مرسی تو خوبی 

من 😶😐😑😑😑😑😑😑😒 

مارتین : (تا حالا به کلمه ی مارتین توجه کردید مارتین امارتین / هن هن نمکدون خیارشو راهم نمکشنو از تو می گیرند نه؟ / اره /😠😡🤬/ خوب ) سلام بر شقم داداش حالت چطور 

مرینت : عالی کاری داشتی 

مارتین : هیچی این میران میگه زنگ زد حالت رو بپرس هرچی فحش بلد بودی نثارش کردی بدبخت الان همخورده 

مرینت برگشت یجوری نگام کرد که اصلا نگو (😈: ببخشید من برم یه سه تا شلوار با دامن بخرم بیام / همه باهم بدو)

بعد کلی قربون صدقه رفتن مرینت گوشی رو قطع کرد 

مرینت 

گوشی رو قعط کردم دیدم هیچکس نیست (😈: رفتن شلوار عوض کنند / اهان ) برگشتن دیدم ادرین اخم کرده بچه ها با ماشیناشو حرکت کردن نینو الیا کلویی و لوکا من و ادرین هم نشستیم تو ماشین ادررین همچنان اخم کرده بود کشیدم کنار و 

مرینت : چته  

ادرین :😒مگه برات مهم ما که جزو احمقا هستیم بزو حال عشقات رو بپرس 

مرینت : ااا پس اقا با من قهر 

ادرین :😒 

از اینک بهم نگاه نمی کرد و هی نمی گفت عشقم عشقم 

ناراحت بودم چون ی حسی بهش داشتم 

ادرین 

از دستش ناراحت بودم و اونم داشت راندگی می کرد که یک دفع کشید کنار که نزدیک بود بمیرم 

ادرین : هوی چت

از صحنیی که دیدم تعجب کردم مرینت امد رو پا هم نشست (اووووووووو) و لبش رو گذاشت رو لبم منم همراهیش کردم لبم رو از رو لبش برداشتم که گفت 

مرینت : دوستت دارم  

منم سریع روش ..............

 باییییی

 

 

 

 

 

 

 

 

سلام سلام من برگشتممممم

سلام سلام من برگشتممممم

| 🥺🫀niyaa

سلام عزیزان من که رفته بودم وبلاگ لیدی باگ استعفا دادم برگشتم😂 به قول ممد داشم یوهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها

من فهمیدم که وقتی اونجا م برای اینجا وقت ندارم پس برگشتم... 

رمان دختری با قلب شکسته هم اینجا ادامه میدم

 

 

مدیر وبتون برگشت خوشحال باشید

 

پادشاه نقابدار

پادشاه نقابدار

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

بچه اگه پادشاه نقابدرو دوست ندارید دیگه ادامه ندم 

مرینت 

دیگه دارم دیونه میشم اررررررررررررر و با هزارت تا فحش دیگه تلفونو قطع کردم (😈: قیافه پسر پشت خط 😶😐😑😑 چش بود )

شامم رو خوردم و رفتم که مرگم رو گذاشتم (😈: کله مرگت رو هشتی گوه خوردی چه ریلکس )

فردا صبح یعنی ظهر 

بیدار شدم دیدم ساعت ۱۲ هست واییییییی خداااااااااا امروز تعطیلم که (😈 خسته نباشی دلاور 👏👏👏 پرده گوش منو پاره کرد بعد میگه تعطیله خسته نبوشی کصخل / چیزی گفتی / ارههههههه😈 / 🔪🔪🔪🔪/ الان می خوای چیکار کنی / اااااا بسته / چشم😒/😈: چشم )

نهارم رو خوردم بعد رفتم اماده شدم چون قرار بود با دخترا بریم بیرون ماشینو برداشتم رفتم دنبال دخترا که 

الیا : مری جونمممممممممممم

مرینت : هان چی می خوای 

الیا : وا چته

مرینت : هیچی 

الیا : تو خدا برو نینو بیاد تو خدااااااا 

کلویی : اون پسر مو ابی هم هست 

الیا : 😜ارهههههه

کلویی : مرگ مرینت جونم تو خدا حالا بعدم نمیشه که چند تا پسر همراه باشه ها 

مرینت :😒😒باشه 

رفتیم دنبال پسرا که دیدم اون کله موزی هم هست که یادم امد دوست نینو 

ادرین 

اخجون قرار بود با مرینت برم بیرون ایول که ماشین مرینت کشید کنار مرینت از ماشین پیاده شد که دخترا باسرعت امدن بیرون مرینت داشت چوب بر می داشت مامان 

الیا : مرینت جون من ارم باش 

کلویی : مرینت غلت کرد 

الیا : اصلا گوه خورد خوبه ادرین بگو گوه خوردی 

ادرین : نه نخوردم 

مرینت : الان میدم بهت بخوری 

و با چوب افتاد دنبالم الان یک ساعته دارم در میرم 

که گوشیش که دست الیا بود زنگ خورد که از جونم گذشت بره ببینه کدوم خر. است بله 

مرینت الو بله بفرماید 

الیا : بزار رو بلندگو 

مرینت کذاشت بلندگو 

یه پسر : ....... این که اروم الکی رو دختر اسم بد میزاری (اسمش رو نمیگم شما باید بگید )

تمام به نظرتون کی پشت تلفون است لایک کامنت یادت نره 😈: خداحافظ

 

 

 

 

 

پادشاه نقابدر

پادشاه نقابدر

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

سلامـــــ خوبید/ 😈 نه فقط تو خوبی / 😑😑یک لحظه ببخشید بیا بیا کارید ندارم بیا / 😈 مامانی خداحافظ 

ادرین 

با تمام ذوقی که داشتم امد خونه (خونه بچیزی که تو میگی خونه ما میگیم کاخ کاخ پدرسگ / 😈 اع اع زشت خواهرم زشت خجالت بکش / باز که تو امدی / 😈 بای بای ما رفتیم بای بای ما رقتیم ) خودمون انداختم رو تخت  و داشتم به فرشتم فکر می کردم (🤢🤢🤮🤮🤮🤧) 

مرینت 

با صدای الارم پدرسگ بیدار شدم (😈 اینا امروز همه رو پدرسگ میبینند یا من فکر می کنم؟) ی ابی به دست و سرتم زدم ساعت ۷ شب بود رفتم از اتاقم بیرون که ی چیزی درست کنم کوفت کنم که با صدای زنگ گوشیم دوباره شیرج زدم رو تخت (کیا اینو درک می کنند مثلا مامانم صدام می کنه تا میرم ببینم چی میگه صدا گوشیم در میاد ) شماره ناشناس بود برداشتم (از این به بعد مرینت اینه = م و ادرین =اد)

م : الو 

اد : سلام یر زیبای من 

دینگ (قطع کرد)

ادرین 

دلمو شکستی راحت شاید یروزی دلت واسم تنگ بش نامرد اونم اهم اهم 

مرینت که دوباره گوشیم زنگ خورد 

یک ساعت بعد 

این پدرسگگگگگگ ول کن نیست ساعت داره زنگ می زنه بر نمی دارم اخه شارژت تموم نشد 🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬🤬 درین درینگ درینگ درینگ دررررینگ (اهنگ گوشیش) 

م : الو پسر بیشعور بیببببببببببببببببببببببببببببببببببببببببب (هی روزگار)

ناشناس : سلام زیبای خفته ی من (الالا) 

اتمام تمام 😈 نه که وجودش پر کرم الان تموم کرد / 🔪🔪 چیزی گفتی /😈 نه / بیا من کارت دارم بیا / بای بای میگ میگ🏃🏃🏃

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پادشاه نقابدار

| 𝓷𝓪𝓾𝓰𝓱𝓽𝔂

ذوق مرگ شدم از کامنت هاتون و گفتم یه پارت بازرم ❤️❤️

مرینت 

چه بیشعوری بود پسری بییییییییییییییییییییییییییییییب (اهم اهم / بابا بزار شروع بشه ببخشید اسم من کوکی و قراره بری.. بر داستان و جایی که من باشم همیشه 😈😈😈این هست / بچه بیا پایین سرم درد گرفت /😒بی احساس )

یعنی واقعا من چرا بوسش کردم باید می زدم دهنشو سرویس می کردم (😈اینو فقط دخترا درک می کنند)

بی حصوله خودمو پرت کردم رو تخت و در سعی این بودم که به خوابم ولی همش قیافه این خر می امد جلو چشمم که زدم بالشتم رو جر دادم تا خوابم برد (😈 امدم بگم که وقتی یه دختر اینجوری دیدی نزدیک نشید جررررر می خورید )

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

(بیا پایین)

 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمام تومام 😈 بای قشنگ 😐 خداحافظ